کد مطلب:212861 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:35

تاریخ وفات هشام بن حکم
بعضی وفات او را در زمان خلافت هارون الرشید دانسته، و عده ای گفته اند كه در زمان خلافت مأمون اتفاق افتاده است. به هر حال تاریخ وفات هشام روشن نیست.

ابن ندیم در فهرست گوید: هشام به فاصله اندكی پس از ذلت برامكه در گذشته است؛ بلكه گفته شده كه وفات او در زمان خلافت مأمون بوده است. [1] .



[ صفحه 434]



شیخ طوسی نیز در فهرست، گفته ابن ندیم را برگزیده است. [2] .

كشی از فضل بن شاذان نقل كرده كه وفات هاشم در زمان خلافت رشید، به سال 179 هجری، در كوفه اتفاق افتاده است. [3] .

نجاشی گوید: هشام در سال 199 هجری به بغداد منتقل شد، و گفته اند كه در همان سال از دنیا رفته است. [4] .

بنا به تصریح شیخ طوسی به این كه هشام بن حكم پس از شهادت موسی بن جعفر (ع) (183 هجری) در قید حیات بوده [5] ، و بنا به گفته ابن ندیم كه وفات او را پس از سقوط دولت برامكه دانسته است، سال وفات هشام نبایستی قبل از تاریخ 187 هجری (سال قتل جعفر برمكی) باشد و این مطلب با نقل كشی كه وفات او را در سال 179 می داند. سازگاری ندارد.

از طرفی، بنا بر قول دیگری كه ابن ندیم نقل كرده و شیخ طوسی با آن موافقت نموده، وفات هشام در ایام خلافت مأمون (218 - 198 هجری) [6] اتفاق افتاده است، و این قول با گفته نجاشی كه وفات او را در سال 199 می داند، تطبیق می نماید.

مرحوم مامقانی قول نجاشی را به جهت مضبوطتر بودن و همچنین مخالف نبودنش با تصریح شیخ طوسی، ترجیح می دهد. [7] .



[ صفحه 435]




[1] فهرست ابن النديم، تكمله، ص 7.

اما ابن نديم در ص 250 الفهرست، از «فاصله اندك» سخني به ميان نياورده و گويد: هشام بعد از ذلت برامكه پس از مدتي پنهاني زيستن درگذشت، و گفته شده كه در گذشت او در زمان خلافت مأمون بوده است.

ابن حجر عسقلاني در لسان الميزان (ج 6، ص 194) همين قول را برگزيده و به حيات هشام تا زمان خلافت مأمون اشاره كرده است.

[2] فهرست طوسي، ص 356.

[3] رجال كشي، ص 220.

[4] رجال نجاشي، ص 304 - رجال كبير، ص 360.

[5] رجال الطوسي، ص 329.

[6] آغاز خلافت مأمون در حدود سال 196 هجري بوده، اما او پس از به قتل رسيدن برادرش امين، خلافت بلامنازع خود را در سال 198 هجري شروع نمود (مروج الذهب و تاريخ الخلفاء).

[7] تنقيح المقال، ج 3، ص 301.استاد عبدالله نعمه نيز قول نجاشي را به صواب نزديك تر مي داند، و دلايلي بر آن ذكر مي كند و از جمله مي گويد: در داستان وفات هشام، آمدن پزشكان بر بالين او مشهور است، بنابراين وفات هشام نمي تواند در زمان حيات هارون الرشيد بوده باشد؛ چون او در آن زمان فراري بوده اند و چنين امنيتي براي آنان در ايام حكومت هارون فراهم نبوده است، لذا اين ملاقات ها بايستي بعد از زمان رشيد، و در دوران مأمون صورت گرفته باشد. (هشام بن الحكم، استاد قرن دوم در كلام و مناظره، ص 41).